نویانیمنویانیم، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

noyanim

ابراز علاقه به تک پسر مامان

سلامی به گرمی این چایی که تو دستم خوبی عشق مامان؟الان که داری این متن می خونی نمی دونم چند سالت ؟کجایی؟من کجام؟ولی هر چند سالت که هست و هر کجای این کره ی خاکی هستی بدون که مامان و بابات عاشقتن (اگر در قید حیات هستن) و یا عاشقت بودن (اگر دیگه کنارت نیستن) ...
7 دی 1392

بدون شرح

سلامی دوباره: نویانیم چون امروز اولین روزی که با این سایت آشنا شدم هنوز زیاد تسلط ندارم.ولی قول می دم 2 تا 3 روز بیشتر طول نکشه که تمام آیتما بیاد دستم. ...
7 دی 1392

اولین نوشته

سلام و صد سلام به نویان عزیزم  امروز اولین روزی که می خوام شروع کنم به نوشتن خاطرات دوران متاهلی  از روز آشناییم با پدرت و ازدواج و بدنیا اومدن پسر گلم و... نویانیم من و بابا حسین اواخر سال 86 باهم آشنا شدیم و 19 مهر 87 هم این آشنایی رو رسمی کردیم و  دوم مهر 88 هم با یک جشن عروسی به یاد موندنی وارد یک زندگی مشترک شدیم. زیبا ترین روزهامون یکی پس از دیگری میگذشت و من هم مشتاقانه در انتظار روزی بودم که خدای مهربون  نعمت مادر شدن و به من هم نصیب کنه که این انتظار خیلی طول نکشید و 29 فروردین 89 متوجه شدم که خدای مهربون لطف بی کرانش شامل حال من هم شده.چه خبری برای یک زن زیباتر از خبر باردار بودن می...
7 دی 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به noyanim می باشد